چندصدایی و چندشخصیتی در رمان پسامدرن ایران با نگاهی به رمان اسفار کاتبان از ابوتراب خسروی

Authors

محسن نوبخت

abstract

اسفار کاتبان از ابوتراب خسروی، به اعتبار حضور صداهای چندگانة شخصیت ها با هم و در هم، متنی چندصدایی تلقی می‏شود. چندصدایی اصطلاحی ‏است که باختین برای اشاره به رمان های داستایفسکی از آن استفاده کرد، که، در آن ها، شخصیت ها به گونه‏ای به مکالمه با هم می پردازند. در رمان های پیشامدرن، راوی گویندة مسلط در کل متن بود که اجازة هیچ گونه ابراز عقیده ای را به شخصیت ها نمی داد. در دورة مدرن، این تسلط کامل راوی از بین می رود و برابری قدرت شخصیت ها و راوی را در بیان عقایدشان شاهدیم. حال در دورة پسامدرن، این برابری به‏استقلال کامل شخصیت ها در متن بدل می‏شود و شخصیت ها حتی گاه از راوی/ نویسندة رمان نافرمانی می کنند. به این‏ترتیب، متن شاهد حضور آواهای متعدد می‏شود و، از طریق چندصدایی، سرشت متکثرگونة فضای پسامدرنیستی را می نمایاند. حال سؤال این ‏است که چندصدایی چگونه در متن تجسم‏ یا، به عبارتی، متنیت می یابد. بر این اساس، در این مقاله، تأکید روی بازتاب ذهنیت شخصیت ها در زبان آن ها‏ست. بنابراین، با بررسی ترکیب و رقابت انواع متفاوت شخصیت ها و نیز حضور دیگر شخصیت ها در ذهن ‏یک شخصیت، چگونگی شکل گیری کانونی سازی درونه گیری شده و تأثیر آن در ایجاد چندصدایی متن نشان داده خواهد شد. با توجه به متن های نمونه ای که در بخش تحلیل داده ها آورده شده، ما نه تغییر مدام زاویة دید بلکه‏ حضور کانونی‏سازهای چندگانه را شاهدیم که کانونی شونده های دیگر را در خود جمع می کند. این کانونی شونده ها گاهی افراد دیگری اند و گاهی خود دیگرِ کانونی ساز. بنابراین، هنگام بازگویی مطالب از زبان کانونی ساز چندگانه، ضمیر های اول‏شخص و سوم شخص را می بینیم که از جانب خود کانونی ساز برای اشاره به خود به کار می رود: خود عینی و خود ذهنی اش، یعنی ضمیر های «من» و «او». بدین ترتیب، صداهای متفاوت تأثیر زبانی خود را در متن تجسم می بخشند و متن، به واسطة چند شخصیتیِ حاصل از این خودهای متفاوت، چندصدایی‏بودن خود را متجلی می سازد.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

بُن‌مایه‌های اساطیری در اسفار کاتبان اثر ابوتراب خسروی

رمان یکی از گونه­های ادبی جهان معاصر یکی از قالب­های گنجایش اساطیر و اندیشه­های روزگار اساطیری است. "اسفارکاتبان" نمونه­ای از رمان با رویکرد اسطوره و عرفان شرقی است. اهم مضامین اساطیری کار بسته شده در این اثر عبارتند از؛ تناسخ کتابت کهن الگوهای ایزدان زن اثیری و دو وجهی اندیشه­های رادیکالی و نژادپرستانه­ی یهود کهن الگوی تقدیر اسطوره­ی مار آرمان مرگ اندیشی و بی­مرگی. خسروی در این اثر با استفاده...

full text

تحلیل رمان اسفار کاتبان بر اساس شاخصه‌های نگارش رمان مدرنیستی و پسامدرنیستی

برخی از متون ادبی در مرز میان دو جریان ادبی قرار دارند و ویژگی‌های هر دو را منعکس می‌سازند. برخی از مؤلّفه‌های ادبی نیز بین هر دو جریان مشترک است و می‌توان آنها را حتّی در متون خلق‌‌شده در دو دورۀ متفاوت مشاهده کرد. رمان اسفار کاتبان جزو آثاری است که بسیاری از تکنیک‌ها و تمهیدات مشترک بین شیوۀ نگارش مدرنیستی و پسامدرنیستی را دارد؛ تمهیداتی چون تعدّد راوی و روایت‌ها، بی‌نظمی زمانی در روایت، مرگ مؤلّ...

full text

مقایسه‌ی جلوه‌های چند آوایی باختین در نمایشنامه " داستان دور و دراز و... سلطان ابن سلطان و ... به دیار فرنگ به روایت مرد مشکوک "(محمد چرمشیر) و رمان "اسفار کاتبان"(ابوتراب خسروی)

این مقاله قصد دارد تا با بهره‌گیری از برخی آموزه‌های نقد ادبی مدرن و به ویژه تمهید "چندآوایی" میخاییل باختین به مقایسه‌ی گزیده متونی از ادبیات و درام معاصر ایران بپردازد. چندآوایی به عنوان ظرفیت بالقّوه متن برای تولید و تکثیر معنا این امکان را به خواننده می‌دهد تا با نگرشی نو رمان‌ها و نمایشنامه‌های ایرانی را تحلیل نماید. هدف اصلی این تحقیق کشف جلوه‌های چندآوایی در دو نمونه مطالعاتی نمایشنامه دا...

full text

بررسی رئالیسم جادویی و نوستالژی بازبینانه در لایه‌های روایی رمان اسفار کاتبان

رمان  اسفار کاتبان در 1379، جایزه مهرگان را از آن نویسنده اش؛ ابوتراب خسروی، نمود. این اثر که از لایه های مختلف روایی بهره می گیرد، در حالی که در لایه اول خود سعی در روایت آشنایی سعید و اقلیما دارد، در لایه های روایی دیگر، متون کهن از جمله مصادیق الآثار شیخ یحیی کندری یا همان تاریخ مظفری و زندگی شدرک قدیس را باز خوانی می کند. این ویژگی در داستان که قابل رویت در داستانهای پست مدرن است، لایه های ...

full text

My Resources

Save resource for easier access later


Journal title:
زبان شناخت

Publisher: پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی

ISSN 2099-8002

volume 3

issue 6 2013

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023